جدول جو
جدول جو

معنی کتک زده - جستجوی لغت در جدول جو

کتک زده
(پَرْ دَ / دِ)
کتک خورده. (فرهنگ فارسی معین). مضروب. رجوع به کتک خورده شود
لغت نامه دهخدا
کتک زده
آنکه مورد ضرب (کتک) واقع شده، زن روسپی ژولیده و جلف
تصویری از کتک زده
تصویر کتک زده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوک زدن
تصویر کوک زدن
بخیه زدن، به هم دوختن پارچه با نخ و سوزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتک زدن
تصویر کتک زدن
زدن کسی با دست یا چوب یا شلاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلک زده
تصویر فلک زده
بی طالع، بدبخت، فقیر
فرهنگ فارسی عمید
(پِ دَ / دِ)
کتک زده. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کتک زده شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ / رَ اَ کَ دَ)
سیاست کردن. آزردن. جفا نمودن. (ناظم الاطباء). کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن. (فرهنگ فارسی معین). زدن با هر چیز. زدن با دست یا چوب و امثال آن. زدن برای شکنجه
لغت نامه دهخدا
(پُ دَ / دِ)
سفیدک زده. کره زده. متکرج. (یادداشت مؤلف). کپره زده. کلاش گرفته. اورزده. رجوع به کپره زده شود
لغت نامه دهخدا
انعقاد مایعی غلیظ بر شی: سر شب که شد پدرش که با کلاه تخم مرغی که دوغ آب گچ رویش شتک زده بود از بنایی بر گشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتک زدن
تصویر پتک زدن
پتکدار
فرهنگ لغت هوشیار
جفا نمودن، آزردن ستلاندن لت زدن کوب زدن کوب زدن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتک زده
تصویر کوتک زده
کتک خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتک زدن
تصویر کتک زدن
((~. زَ دَ))
تنبیه بدنی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
متعفّنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
Moldy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
moisi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
заплесневелый , затхлый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
เหม็นอับ , กลิ่นราขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
mofado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
schimmelig, modrig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
سڑنا , سڑا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
পচা , পচা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
küflü, rutubetli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
kuoza, harufu ya mvi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
цвільний , затхлий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
カビの生えた , カビ臭い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
发霉的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
מַעֲפָר , עַפְרוֹן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
곰팡이가 핀 , 곰팡이 나는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
spleśniały, zgnity
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
सड़ांधदार , सड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
schimmelig, mufachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
ammuffito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
mohoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کپک زده
تصویر کپک زده
berjamur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی